Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (1693 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Flug und Unterkunft sind im Preis inbegriffen. U بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Droge {f} U مسکن
Domizil {n} U مسکن
Behausung {f} U مسکن
Beherbergung {f} U مسکن
Kolonie {f} U مسکن
Ansiedlung {f} U مسکن
Unterbringung {f} U مسکن
Unterkunft {f} U مسکن
Quartier {n} U مسکن
Siedlung {f} U مسکن
Beruhigungsmittel {n} U داروی مسکن
Sedativum {n} U داروی مسکن
Tranquilizer {m} U داروی مسکن
Schmerzmittel {n} U داروی مسکن
Beherbergung {f} U تهیه جا [مسکن ]
Unterbringung {f} U تهیه جا [مسکن ]
Schmerzlinderer {m} U داروی مسکن [پزشکی]
Wohnmöglichkeit {f} U مسکن [اصطلاح رسمی]
Bausparvertrag {m} U قرارداد پس انداز مسکن
Bausparkasse {f} U صندوق پس انداز مسکن
Fundort {m} U مسکن طبیعی [زیست شناسی] [جانورشناسی ]
Bausparer {m} U کسی که برای تهیه مسکن پس انداز می کند
Wände haben Ohren <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
Ich habe das Gefühl [so eine Ahnung] , dass es diesmals anders ist. U بدلم برات شده که این بار فرق دارد. [سخت گمان دارم که این بار فرق دارد.]
Fliegen {n} U پرواز
Fliegerei {f} U پرواز
Flug {m} U پرواز
Flugschreiber {m} U پرواز نویس
Flugplan {m} U برنامه پرواز
Flugzeit {f} U زمان پرواز
Flughöhe {f} U ارتفاع پرواز
Flugbahn {f} U مسیر پرواز
Ehrgeizling {m} U بلند پرواز
Blindflug {m} U پرواز کور
Flugstrecke {f} U مدت پرواز
Flugbetrieb {m} U عمل پرواز
Flugzeit {f} U مدت پرواز
Flugdauer {f} U مدت پرواز
Fluglehrer {m} U معلم پرواز
Flugwetter {n} U هوای پرواز
Flugtechnik {f} U تکنیک پرواز
Flugstrecke {f} U مسافت پرواز
fliegen پرواز کردن
Auslandsflug {m} U پرواز خارجی
Flugweg {m} U مسیر پرواز
abfliegen U پرواز کردن به
ehrgeizig <adj.> U بلند پرواز
Fallschirm {m} U چتر پرواز
Fluggeschwindigkeit {f} U سرعت پرواز
Aufklärungsflug {m} U پرواز اکتشافی
ambitioniert <adj.> U بلند پرواز
Rückflug {m} U پرواز برگشت
Flugsicherung {f} U حفاظت پرواز
Fluglotse {m} U راهنمای پرواز
gleiten U بی موتور پرواز کردن
Fernflug {m} U پرواز از راه دور
Blindflug {m} U پرواز بدون دید
einen Flug buchen U یک پرواز رزرو کردن
ein Flugverbot erlassen U قدغن کردن پرواز
Auslandsflug {m} U پرواز به خارج از کشور
einen Flug verpassen U پرواز [خود] را از دست دادن
übertrieben ehrgeizig <adj.> U بیش از اندازه بلند پرواز
Anflug {f} U پرواز [برای مقصدی معین]
Flugverbot {n} [für ein Gebiet] U قدغن پرواز [برای منطقه ای]
ambitiös <adj.> U بلند پرواز [اصطلاح رسمی]
überambitioniert <adj.> U بیش از اندازه بلند پرواز
Das Flugzeug nach ... fliegt um ... ab. U هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
allein fliegen U بطور انفرادی پرواز کردن
Startbahn {f} U باند فرودگاه [برای پرواز]
abfliegen U کندن، پرواز کردن هواپیما
an einen Flug Anschluss haben U به پرواز [دیگری] وصل شدن
ein Flugverbot für die EU U قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
Maschine {f} U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Linienmaschine {f} U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Linienflugzeug {n} U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Flugtauglichkeit {f} U معاینه پزشکی خلبان [قبل از پرواز]
Flugschreiber {m} U دستگاه ضبط خودکار جریان پرواز
umbuchen U زمان [پرواز یا ملاقات] را تغییر دادن
Ich fliege übermorgen mit der Iran Air ab. U من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
einen Flug antreten U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
Hunderte Flüge wurden wegen einer sich ausbreitenden vulkanischen Aschenwolke eingestellt. U صدها پرواز را بخاطرتوده خاکستر آتشفشانی پخش شونده روی زمین نگه داشتند.
Ist es möglich? U امکان دارد؟
Er hat dienstfrei. U او مرخصی دارد.
es kommt darauf an U بستگی دارد [به]
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer. U اتاق من اشکال دارد.
Er neigt zu Erkältungen. U او تمایل به سرماخوردگی دارد.
Wie weit? U چقدر فاصله [دارد] ؟
Gibt es eine günstigere Variante? U ارزانترش وجود دارد؟
die Ausfuhr von ... ist prämienbegünstigt. U صدور ... جایزه دارد.
so weit es möglich ist U تا آنجایی که امکان دارد
kaum verwendet U بندرت کاربرد دارد
selten verwendet U بندرت کاربرد دارد
je nachdem U این بستگی دارد
es kommt drauf an U این بستگی دارد
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
Gibt es einen Schnellzug? U قطارویژه تندرو وجود دارد؟
Gibt es einen Direktzug? U یک قطار مستقیم وجود دارد؟
Gibt es einen Nachtzug? U قطار شبانه وجود دارد؟
etwas mangelt Jemandem U کسی کمبودی چیزی را دارد
es mangelt an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
es besteht [ herrscht] Mangel an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
es hängt ganz davon ab U این کاملا بستگی دارد
das bricht nicht ab <idiom> U همینطور ادامه دارد [موضوعی]
Was ist mit ihm? U مگر او [مرد] چه عیبی دارد؟
Der Bus nach ... hält hier an. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Er ist anderer Meinung. U نظر او [مرد] فرق دارد.
Was habe ich denn davon? <idiom> U این چه سودی برای من دارد؟
ein mir gewogener Mensch U کیسی که با من میانه خوبی دارد
Kostet das eine Gebühr? U جریمه دارد؟ [لغو رزرو]
Er behauptet, Sie zu kennen. U او [مرد] ادعا دارد او [زن] را بشناسد.
es spukt [in dem Haus] U [این خانه] روح دارد
Ein Würfel hat 6 Seiten. U یک مکعب ۶ تا وجح دارد. [ریاضی]
Das ist eine Spirale ohne Ende! این رشته سر دراز دارد.
Das Zimmer ist muffig. U اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
Seit wann besteht das Problem? U از چه زمانی این مشکل وجود دارد؟
Ich bin zwar sein Vater, aber ... U واقعیت دارد که من پدرش هستم اما ...
Dover liegt im Süden Englands. U دور در جنوب انگلیس قرار دارد.
Das Rad eiert ein wenig. U این چرخ کمی تاب دارد.
Gibt es eine Ermäßigung für Kinder? U تخفیف برای بچه ها وجود دارد؟
Gibt es einen späteren Zug? U یک قطار که دیرتر برود وجود دارد؟
Gibt es einen früheren Zug? U یک قطار که زودتر برود وجود دارد؟
Es ist fraglich, ob ... U این جای بحث دارد که آیا ...
Bluthund {m} U سگ شکاری که شامه بسیار تیزی دارد
Jimmy Carter ist an Krebs erkrankt. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
Bahnkörper {m} U ریل و سکویی که زیر آن قرار دارد
Keine Regel ohne Ausnahme. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Was ist mit ihm? U این چه ناراحتی دارد؟ [اصطلاح روزمره]
Da kommt noch etwas. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه دارد]
Ballkünstler {m} U کسی که بر توپ تسلط مطلق دارد
Da kommt noch mehr. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه دارد]
Dieses Buch verdient eine sorgfältige Lektüre. U این کتاب شایستگی خواندن با دقت را دارد.
um zu sehen, aus welchem Holz er geschnitzt ist <idiom> U تا ببینیم او [مرد] چقدر توانایی [تحمل] دارد
außer <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
Gibt es eine Ermäßigung für Vorverkauf? U تخفیف برای پیش فروش وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Wochenende? U تخفیف برای آخر هفته وجود دارد؟
ausgenommen <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
nur <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
Einmalpasswort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Einmalkennwort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Mein Schreibtisch steht am Fenster. U میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
Ein unüberschaubarer Personenkreis hat Zugriff auf die Daten. U گروه بیحسابی از افراد دسترسی به داده ها دارد.
Auf 260 Einwohner kommt ein Arzt. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
Es ist eigenartig und doch wahr. U این عجیب است و در عین حال واقعیت دارد.
Da steckt mehr dahinter. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Im internationalen Vergleich ist Deutschland führend. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
Gibt es Sonderangebote für diese Reise? U معامله باصرفه برای این سفر وجود دارد؟
Wie jedes Kind verfügt sie nur über einen begrenzten Wortschatz. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
Briefkastenfirma {f} U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
Der Erfolg hat viele Väter, der Misserfolg ist immer ein Waisenkind. U موفقیت چندین پدر دارد شکست همیشه یتیم است.
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Albino {m} U زال [کسی که از آغاز تولد پوست و موی سفید دارد]
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Da muss ich etwas weiter ausholen. U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
Das ist jetzt schon das dritte Jahr in Folge, dass [wo] die Fluggesellschaft rote Zahlen schreibt. U این سومین سال پی در پی است که شرکت هواپیمایی کسری در حسابش دارد.
Wenn der Mond einen Hof hat, so bedeutet das Regen. U وقتی ماه هاله دارد این علامت باران آمدن است.
Pickelgesicht {n} U عبارت زشت برای کسی که بدچور جوش روی صورتش دارد.
der Heilige Gral U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
ein Ohrfeigengesicht haben U صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند [اصطلاح روزمره]
Egal was du sagst, er wird immer etwas auszusetzen haben [ etwas finden, um dagegen zu reden] . U فرقی نمی کند چه بگویی او [مرد] همیشه ایرادی برای گرفتن دارد.
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Wenn die Symptome weiterhin auftreten, ärztlichen Rat einholen [einen Arzt zu Rate ziehen] . U اگر ظهورعلایم بیماری ادامه دارد برای مشاورت به پزشک مراجعه شود.
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
falscher Freund U واژه ای در دو زبان که شبیه به هم هستند اما معنی آنها کاملا فرق دارد.
Stromsparen ist bei meinem Onkel eine fixe Idee. U در مورد صرفه جویی برق عموی من شپش درکلاه دارد. [خیلی مهم است برای او ]
Unterwegs ist Fotografieren strengstens verboten, man befindet sich schließlich auf Militärgelände. U در بین راه عکس برداری شدیدا ممنوع است، چرا که آدم در محوطه نظامی حضور دارد.
Aber-Nazi {m} U کسی که ادعا دارد نازی نیست [اما در دلایلش و رفتارش نازی است]
Die Hauptstraße geht halbrechts [schräg rechts] weiter. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
Da kommt noch mehr. <idiom> U هنوز تمام نشده است. [هنوز ادامه دارد]
Da kommt noch etwas. <idiom> U هنوز تمام نشده است. [هنوز ادامه دارد]
Es wird Abend. <idiom> U هوا دارد تاریک می شود [شب می شود] . [اصطلاح]
Recent search history Forum search
1Stalking-Methoden
1Chia-Samen چه معنایی دارد ؟
2فعل کجای جمله قرارمیگیرد
1besser werden
1Brotzeit
1werdet ihr die Küche bald fertig geputzt haben?
1Die ldee
1chillen
1Angerufen يعني چي ؟
0آدم باید کارش را دوست داشته باشد تا احساس خستگی نکند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com